کتاب نایاب و ارزشمند عحایب هند اثری از ناخدا بزرگ پسر شهریار رامهرمزی است این کتاب در قرن چهارم هجری نگارش یافته است. و توسط محمد ملک زاده ترجمه شده است.هم اکنون این کتاب ارزشمند و نایاب را می توانید بصورت رایگان از مکتب بوک دانلود کنید.
معرفی کتاب عجایب هند
عجایب هند، کتابی است به زبان فارسی که از روی متن عربی آن با عنوان «عجائب الهند بره و بحره و جزائره»، به فارسی برگردانده شده و به موضوع سفرنامه دریایی یکی از ناخدایان قدیم ایرانی اختصاص یافته است. مطالب آن در دو قسمت اصلی بیان گردیده است: قسمت اول؛ مشتمل بر ۷۷ داستان و قسمت دوم؛ مشتمل بر ۵۹ داستان و حکایت شگفت است. بنابراین کل کتاب حاوی یکصد و سی و شش داستان کوتاه و بلند است. ابن شهریار، آن چه در سفرهای دریایی خود درباره پدیدهها و موجودات شگفت انگیز دیده، و نیز داستانهایی را که از دیگر ناخدایان، دریانوردان و بازرگانان مورد اعتمادش شنیده بود، بیان می کند. نامگذاری کتاب را مىتوان برخاسته از باور نویسنده درباره عجایب هند دانست، که در آغاز کتابش تصریح کرده و آورده است که خداوند همه شگفتىهای جهان را به ده بخش تقسیم کرده، و نه بخش آن را به مشرق گیتى بخشیده، و از میان آنها نیز یک بخش را ویژه چین و هند قرار داده است. برخى بدون سند متقن معتقدند؛ کتاب عجائبالهند در اصل به زبان فارسى بوده که از میان رفته است و دانسته نیست که در چه زمانى به عربى برگردانیده شده است. بزرگ، افزون بر بیان رویدادها و شگفتىهای دریاها و کرانههای سرزمینهایى؛ چون افریقای شرقى، شبه جزیره عربى، جزایر دریای هند و چین، جاوه، زنگبار و جزیرههایى که امروزه ژاپن نامیده مىشوند، سالهای وقوع برخى از رویدادها را نیز ذکر مىکند. برخى با توجه به سنوات مذکور در کتاب، معتقدند که ناخدا بزرگ، اگر چه نخستین نویسنده عجائبالهند است، ولى پس از او یک یا چند شخص دیگر داستانهایى نو از دریانوردی بدان افزودهاند. در این مجموعه با یک قصه منظم سروکار نداریم، بلکه تعدادى داستانهاى پراکنده است که درازى و کوتاهى آنها متفاوت است.
قسمتی از متن کتاب
وی حکایت کرد که: مردی با کشتی بزرگ او همراه دیگر بازرگانان و مسافران روانه سفر دریا شد چون گذرشان به دریای ملاتو افتاد و به سرزمین چین نزدیک شدند قلل کوه های آن را از دور می دیدند، ناگهان طوفانی وزیدن گرفت، تلاطم دریا مسافران را بی تاب کرد، باد کشتی را به طرف ستاره سهیل کشانید- هر کس در دریا به نقطه ای بیفتد که سهیل بالای سر او قرار گیرد فلاح و نجاتی برای او نیست- کستی در امواج متلاطم دریا که به سوی جنوب جریان داشت گرفتار آمد و هر چه جلو می رفت امواج خروشان دریا از عقب کشتی بالا آمده در جلوی آن سرازیر می شد …